محل تبلیغات شما

پر شور شده ام عجیب

دلتنگی ها رفته اند انگار

عادت شده اند انگار

بزرگ شده ام شاید

تولد 31 سالگیم شروع تازه ای بود انگار

شروع یک شروع

چرخ زندگانی انگار خوب میچرخد

با خودم خلوت تر کرده ام این روزها

این روزها

این روزهای تابستانی بعد تولد بعد طلوع

عجیب آرامند

این روزها این روزهای خوب

این روزهای سالم سرشار

این آسمان های پر از پولک

این شاخساران پر از گیلاس

 

او هم هست

او هم همه جا هست

و همه کسانی که روزی دستانم را پرفتند تا قد بکشم و کشیدم

مدتهاست فکر میکنم گم کرده ام هدفم را

مینشینم آرام فکر میکنم

 

یاد آن روز افتادم در بیمارستان کنار جوی قدیمی زیر درختان بزرگ

یاد آن روز در میان شقایق زار خاکی فصل بهار و تلفن بزرگ یار

یاد آن روز افتادم در بستان پر درخت و باران سنگین عاشقانه و یک پناه

 

من در گذشته زندگی میکنم

و برای آینده یاد میگیرم

من هر روز نگی ام را پشت خشن ترین مردانگی پنهان میکنم

و خسته میشوم

و پیاده رو ها رو فتح میکنم تا اندکی از آرامشم برگردد

و شب هنگام خسته 

او را در آغوش میکشم

نمیدانم روزمرگی است یا نه

رضایت عمیقی است همراه با ناکامی سرخوشانه

این همه تضاد

 

من 31 ساله ام

من و پاریس و بارسلونا و آتن .................

کاش پاییز نیاید .........

من و حال خوب این روزها ............

ام ,روزهای ,روز ,هم ,روزهااین ,کرده ,آن روز ,روز افتادم ,کرده ام ,پر از ,افتادم در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شوق پرواز